بسم الله الرحمن الرحیم
بر آن بودیم که شهیدان را در این اطراف و در نقطهای از شهر به خاک بسپاریم، عدّهای در پی مخالفت برآمده و از مصاحبت با بهترین جوانان روزگار دریغ نمودند، چون این عدم مرافقت و موافقت دیده شد پژمرده و غمناک از این دوری و مهجوری، عزم جزم نموده تا با بهره جستن از کلام نورانی خدای رحمان، مزارشان را معین که تا قیامت محل رحمتی باشد برای بندگان، به قرآن پناه بردم، تفألی زدم که چنین هدایت فرمودند:
«وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّـهَ فَأْوُوا إِلَى الْکَهْفِ یَنشُرْ لَکُمْ رَبُّکُم مِّن رَّحْمَتِهِ وَیُهَیِّئْ لَکُم مِّنْ أَمْرِکُم مِّرْفَقًا(۱۶)» سوره کهف
« و آنگاه که از آنان و آنچه غیر از خدا میپرستند کناره گرفتید پس به غار پناهنده شوید تا پروردگارتان از رحمت خودش برای شما منتشر کند و برای شما از کارتان وسیله راحتی فراهم میسازد!»
بار دیگر سرّ آن را در تفألی به دیوان حافظ، این گونه دریافتم:
پس تقدیر الهی بر آن بود تا جوانمردان مخلص روزگار، در این غار که به اذن خدا از دوران کهن در دل کوه گشوده شده بود، بیارامند!
و آن هنگام که برای آرامش دل مومنان دل شکسته از هجرت شهیدان به کوه، رجوعی دوباره به قرآن شد، این چنین هدایت فرمودند:
«&#۸۲۳۰;وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِیِّ&#۸۲۳۰;(۴۴)» سوره هود
« و کشتی بر کوه آرام گرفت»
و آنگاه سید و مقتدایمان درلیلة الرغائب(۱۴۲۸هجری قمری/ ۱۳۸۶ هجری شمسی) به زیارت آسمانیها شتافت.
خادم الشهداء
سرتیپ پاسدار سیّد محمّد باقرزاده